اشاره: بازنشر مطلبی که قبلاً در همین صفحه انتشار یافته بود به مناسبت توهین یکی از مداحان در سیمای ملی، خالی از لطف نیست. در این نوشتار، بر اصلاح مبانی فرهنگی برای پیشگیری از تکرار این موارد تأکید شده است.

استقبال گسترده‌ی مردم در فضای مجازی از کلیپ اجبار پلیس برای پاک کردن نوشته‌ی «همه از مرگ می‌ترسند و من از رانندگی زن!» نشان از جا افتادن فرهنگ برابری زن و مرد در جامعه دارد. از نگاه افسر پلیس، این جمله مصداق خشونت علیه زنان بوده و برای پیشگیری از اشاعه‌ی بیشتر فرهنگ زن‌ستیزی، راننده را وادار به پاک کردن آن از روی شیشه‌ی خودرو می‌کند. به باور نگارنده، این اقدام ارزشمند در آستانه‌ی روز جهانی زن، به عنوان یک نماد، هدیه‌ای درخور به جامعه‌ی زنان ایرانی است.

اما از آن طرف در مناسب‌های مختلف در حوزه‌ی مذهبی شاهد همین نوع نوشته‌ها با غلظت بیشتر و به صورت پُرتکرار روی شیشه‌های ماشین، عکس نوشته و ... هستیم که متأسفانه فقط در بین قشر مذهبی خریدار ندارد بلکه در ادارات دولتی در برخی مناسبت‌های مذهبی، نصب نوشته‌هایی را بر سر در ادارات دولتی نه فقط در مناطق شیعی بلکه در مناطقی که مردمان بومی آن هم ١٠٠ درصد سنی هستند، می‌بینیم. نیاز به گفتن ندارد که این امر نافی همزیستی مسالمت آمیز و همبستگی ملی بوده و کمکی به رشد و اعتلای فرهنگ هم‌پذیری نخواهد کرد بلکه جامعه را به مسیر دگرستیزی سوق می‌دهد. فرهنگ از بستر دیده‌ها، شنیده‌ها و خواندنی‌ها شکل می‌گیرد. تبدیل وفات به شهادت در دو دهه‌ی گذشته، انتشار جملاتی از قبیل «ما منتظر منتقم فاطمه هستیم»، «لعن الله قاتلیک...»، «ما بی خیال سیلی مادر نمی شویم» و ...، جز کاشت بذر کینه و نفرت مذهبی در دل نسل امروز و فردای ما چه نتیجه ای در بر دارد؟ آیا همین‌ها زمینه‌ساز خشونت از انواع مختلف آن نیستند؟ چه کسی پاسخگوی روان آسیب دیده‌ی فرزندان اهل سنت خواهد بود؟ اگر معتقد به عمق نقش فرهنگ در شکل‌دهی رفتار آحاد جامعه هستیم آیا نباید ریشه تفکرات افراطی و گرایش برخی جوانان اهل سنت را به جریان‌های خون آشامی همچون داعش از طرفی و رشد کانال‌های ماهواره‌ای افراطی شیعی، گسترش تفکرات افراطی شیرازی‌ها، توهین‌های هر از چند گاهی از زبان فلان ورزشکار، روحانی، سیاستمدار، بازیگر، میهمان صدا و سیما و ... را از سوی دیگر، در همین فرهنگی جستجو کرد که به جای محبت و عشق و دوستی، تخم بغض و حقد و کینه را می کارد؟

با رخ دادن هر اتفاق ناخوشایندی از این دست، موضوع جرم‌انگاری توهین به مقدسات اهل سنت مطرح، ولی به سرعت به فراموشی سپرده می‌شود. علیرغم وجود بستر حمایتی فتاوای مقام معظم رهبری در حرام اعلام کردن توهین به مقدسات اهل سنت، متأسفانه تاکنون دستگاههای سیاسی و امنیتی ذیربط توان معالجه‌ی ریشه‌ای این معضل را از خود بروز نداده‌اند و تنها به برخوردهای موردی و به صورت محدود بسنده شده است. از جمله‌ی این دستگاه‌ها فراکسیون اهل سنّت مجلس شورای اسلامی است که به عنوان مرتبط‌‌‌ترین نهاد چه به لحاظ قانونگذاری و چه به لحاظ ارتباط موضوعی، نتوانسته است به این مهمّ که بخشی از وظیفه‌ی ذاتی و هویتی آن است بپردازد. این امر دلایل متعدّدی می‌تواند داشته باشد که عمده‌ترین آن به سیستم تأیید صلاحیت نمایندگان و نیز برخی اعمال فشارها برمی‌گردد.

مطلوب این است که همگان، ضمن افتخار به هویت‌های چندگانه‌ی خود، نگرانی هویتی نداشته باشند و حول هویت واحد ایرانی، تنها به ارتقای حقوق شهروندی بیندیشند و بس.